کد خبر : ۵۹۸۸۲۴
۰۸:۵۵

۱۴۰۴/۰۶/۰۴

معرفی کتاب| رد پایت را می‌بینم

کتاب «رد پایت را می‌بینم» به اهتمام «زینب اله‌پرست» گردآوری و تالیف شده است که به صورت زندگینامه و خاطراتی از شهید «اکبر آشنایی» می‌باشد.


معرفی کتاب| مردی از جنس دریا

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، کتاب «رد پایت را می‌بینم» به اهتمام «زینب اله‌پرست» گردآوری و تالیف شده است که به صورت زندگینامه و خاطراتی از شهید «اکبر آشنایی» می‌باشد.

این کتاب نخستین بار در سال ۱۴۰۲ توسط موسسه ‏فرهنگی‏ هنری‏ نشر امینان در ۸۲ صفحه منتشر شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانید:

قلبی که اعزام شد

بابا اکبر بعد از فوت مادرم با دختر خاله‌اش زهره خانم ازدواج کرده بود. خاله‌اش به او پیشنهاد ازدواج با دخترش را داده بود اما او دانش‌آموز بودن زهره را بهانه کرده ولی بعد از مدتی زهره را خواستگاری و با هم ازدواج می‌کنند. وقتی خاطرات سربازی رفتن او را از زبان زهره خانوم شنیدم گریه‌ام گرفت.

مدتی بعد از تحویل دفترچه خدمت سربازی، در روز اعزام، پدربزرگ و زهره خانوم او را بردند تا راهی شود. زهره خانم تعریف کرد که بین راه وقتی به انتهای زمین‌های کشاورزی خود رسیده بودند، در کنار موتور آب توقف کردند تا با هم خداحافظی کنند و اکبر راهی سربازی رفتن شود و بقیه به خانه برگردند. قبل از ظهر بود و داغی آفتاب در برابر گرمای عشق بین پدر و پسر حسابی کم آورده بود. پدربزرگم بارها اکبر را در بغل فشرده و بوسیده بود و طوری که انگار نمی‌خواهد از او دل بکند، با نگاهی نگران در حالی که سرش را تکان می‌داد، چند مرتبه دور سر او چرخیده و دستش را رو به آسمان گرفته و اکبر را محکم در آغوشش فشرده بود. همه این‌ها را زهره خانوم با بغض برایم گفت.

به نظرم پدربزرگ ، برای سربازی فرستادن بابا اکبر، تکه‌ای از قلبش را نه، او همه قلبش را راهی کرده بود و من هنوز هم از یادآوری مدل خداحافظی آنها بارانی می‌شوم.

معرفی کتاب| مردی از جنس دریا


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه